به این دو شکل نگاه کنید. به نظر شما لوله کشی اطراف این پمپ ها درست طراحی شده است؟ چه اشکالی میتواند در این دو طرح وجود داشته باشد؟
برای روشن تر شدن مطلب میرویم سراغ مدرک :API-RP 686 در بخشی از این استاندارد گفته شده: لولهکشی ورودی پمپهای گریز از مرکز نباید نقاط تجمع هوا یا بخار مایع در حال تلمبه شدن را داشته باشد (اصطلاحاً باید no pocket باشد).
اما دلیل این گزارۀ این است که هوا یا گازهای محلول در مایع، یا بخار مایع میتوانند در این نقاط جمع شده و موقع به کار افتادن پمپ، با ورود به لابلای پرهها باعث کاویتاسیون شوند.
حال نکتۀ دیگری را مطرح میکنیم. در جای دیگری از این مدرک گفته شده: طول مستقیم خط ورودی پمپ، از فلنج متصل شده به نازل تا اولین زانویی، سهراهی، کاهنده، صافی دایمی یا هر آیتم برهم زنندۀ جریان باید دست کم پنج برابر قطر لوله در ورودی پمپ باشد.
دلیل این گزاره هم این است که مایع هنگام ورود به پمپ نباید زیاد مغشوش و درهم باشد، زیرا درهمی زیاد میتواند باعث کاویتاسیون شود.
همانطور که در شکل 1 میبینید، لولۀ ورودی به این پمپ دارای محل تجمع گاز است که میتواند باعث بروز مشکل شود و باید به گونهای این مشکل حل شود. مثلاً با بردن اقلام بالادست این بخش روی یک سکو یا طبقات پایپ رک میتوان محل تجمع گاز را از بین برد (شکل 5). در شکل 2 نیز نسبت طول به قطر لولۀ ورودی کمتر از 5 است (حدود 2 برابر) که اشتباه است.به شکل های زیر نیز دقت کنید:
در شکل های 3 و 4 هر دو مشکل همزمان وجود دارند، اما در شکل 5 مشکل تجمع گاز با بردن لوله روی طبقه حل شده است، اما اشکال طول مستقیم هنوز پابرجاست.